Monday, April 16, 2007



قطره اي آب چکيد
زن ديوانه شد:
_چرا نمي توانم شنا کنم چرا ؟
شعله ي شمع در اتاق تاريک
تصوير نهنگي را از زن
به ديوار رنگ مي زد
کسي مي گفت:
_شنا نياموخته اي!
آن ديگري
التهاب وسوسه ي دريا را
با وحشت مي خشکاند
زن به تصوير مي نگرسيت و
با مداد چشم , دورتادور آن را خط مي کشيد
مي خواست ميان خطوط چشم
با سايه ي محدب ماهي
وجوه اشتراک را اندازه زند
خوب به نظر مي رسيد
گويي هلال بود و گوشه نداشت
مي توانست از هم بگسلد و يک خط رها باشد
تنها يک خط رها
قطره بخار شده بود و شمع
آخرين نفس را هم سوزانده بود
سايه و تاريکي در هم موج مي زدند و زن
عصيان فرو خورده اش را آه مي کشيد
پيش از اين فکر کرده بود
خطوط تنگ اين لباس زيبا
نفسم را شماره مي زند
و بخيه هاش درست از روي قلبم
به روي پارچه مي رود
زن دوست داشت,دل بسته بود
به همين خطوط که تنگ مي شد و تنگ تر
و او بزرگ مي شد و بزرگ تر
مي خواست بگويد:
_خداحافظ وابستگي هاي کوچک و معيوب
که هميشه ترديد يک اماي قديمي را
در نيمه ي باز در رها مي کنيد

__اينبار انگار دلبستگيها و هراسهام را
با همين چمدان جا خواهم گذاشت
و کفشهام کافي ست
تا مساحت باز و گنگ کوچه را حدس زند

صداي پايي در خيابان پيچيده بود...
صداي پاي زن بود شايد

* * * *
قلبش گواهي مي داد:
( در خيابان هيچ چيز به زندگي اميدوارم نمي کند) *1*

صداي پايي در خيابان پيچيده بود...
صداي پاي زن بود شايد

* * * *


چهارشنبه، 19 بهمن، 1384

*1* گوشه اي از شعر تولد مانا آقايي

9 Comments:

Blogger Unknown said...

سلام دوست عزیزم

با یک شعر به روزم ...

با احترام : تیرداد راد

2:32 PM  
Blogger پویا عزیزی said...

من به روز

8:31 AM  
Anonymous Anonymous said...

salaaaaaaaaaaaaam,kheili khoshhal shodam pidat kardam.
kojaei khanoom?

2:51 PM  
Anonymous Anonymous said...

email ke nazashti toye webloget ,harfaye khososi ro chetori barat benevisam?

2:53 PM  
Blogger fariba_shadkohan said...

salaaaaaam samine jan.
man ham ye modat donbalet gashtam o peidat nakardam.
emaile man ine:
papyrus1900@hotmail.com

montazeram.

5:42 PM  
Anonymous Anonymous said...

بیشتر بنویس! یک عالمه بیشتر
خوبه که می نویسی، خیلی خوب می نویسی...

11:23 PM  
Blogger Sandrus said...

khorshide ghashange royeede az mordaabe royaaham
tanhayee o biaban marhaleye tazeye be vahdat residan ...
golhaye rose man sangist; az aab o bad o shen va sokhtane aftaab; royeede az zamine daagh o godakhteye biyaban
man dar in faghr, khoshbakhtam o seighal peidaa mikonam , midanam to ham ...

10:41 AM  
Blogger fariba shadkohan said...

salam dostan adrese vebloge jadidam:

http://www.shadkohan1.blogspot.com/

4:39 PM  
Blogger iman_vvv said...

سلام فریبا جان
خیلی از اینکه وبلاگت رو دیدم خوشحال شدم.
ممنون میشم که به منم سر بزنی و نظرت رو در مورد اشعارم بگی.
در ضمن ...باشه تو ایمیل بگم بهتره.
فعلان

12:31 AM  

Post a Comment

<< Home