پاپيروس

Wednesday, October 04, 2006

Tuesday, October 03, 2006


"فتح"

آتش از استخوانم بيرون می جهد
بيرقی
در امتداد باد...

ناقوسها می نوازند و
كفن های تازه مرده
عروس می شوند
با جمجمه هايي شكفته
در دستانشان

تاريكي غاري
كه پلك نيم بسته ي قله اي ست
مرا
عشق مي ورزد
تا روحم را
با دكمه هاي باز پيراهني
كه بر زمين جا مانده است
دود دهد

سنگها نامم را
به خطی عجيب
حك مي كنند
و كندرهای سوخته
در گودی سطرها
خاكستر می شوند

كسی
از پشت شهرهای هزارساله
به سويم گام بر می دارد

پای خاك آلود مردي ست
دور
...
دور...
كه به حزنی غريب
می شناسمش

با هر قدم
لذت دوار يك قرن را
بيدار می كند
آن سوی زمان
قدمت قدم هاش را
بر كوزه های سفالی
نقش می زنند.

كسي
تكه های مدفون رويا را
چون زنگ گوشواره هايی زير خاكی
تاب می دهد.
من ابديت نيستي را
مي وزم

*** *** ***

می توانيد اين شعر را با آهنگ "Granados" همراهی كنيد.
با تشكر از قاصدك نازنينم
برگرفته از سياه مشق.
(قاصدك)
*** *** ***

سه شنبه عصر ديروز ساعت شش بعداز ظهر "مادلن گريو" سر دبير مجله 00TAL با مانا آقايي و رباب محب دو شاعر محبوب ايرانی ساكن استكهلم گفتگويی داشت.
سوالها پيرامون چگونگی آغاز سرايش شعر،چگونگي و زمان سرايش، نوع و حال و هواي اشعار (كلاسيك،مدرن و...)،شاعران محبوب سوئدي مورد نظرشان، كتابها و... بود.
بيشتر حضار سوئدی بودند.
شعرهای رباب و مانای عزيز به فارسی و ترجمه ی سوئدی قرائت شد،هم توسط خودشان و هم توسط "مادلن گريو".
رباب محب شعرهايی كه به فارسی و سوئدی توامان سروده است را نيز قرائت كرد.
اميدوارم در فرصتی مناسب بتوانم به عكسهاي گرفته شده لينك دهم.

لينكهای مربوط به برنامه ی ديروز:
١_ ٢_ ٣_